سوگندسوگند، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

تربچه کوشولو

یکسال اخیر

سلام عزیز مامان سرزنشم نکن چرا انقدر دیر اومدم و دارم برات مینویسم... راستش تصمیم نداشتم ادامه بدم... ولی پشیمون شدم و به امید اینکه روزی واسه احساساتم ارزش قایل باشی و وقتت رو واسه خوندنه دل نوشته هام بزاری .. دوباره مینویسم.. عاشقـــــــــــــتم عید سال 1392... با توجه به اینکه همچنان تو دل مامان بودی... رفتیم شمال خیلی خوش گذشت... خیلی همه هوامو داشتن و نگران خودم و بار شیشه ام بودن   روزها مثل برق و باد میگذشت و پانزده فروردین شد و دوباره شروع کار کار خیلی واسم سخت شده بود.. با توجه به کمر دردی که داشتم.. ولی الان که به اون روزها فکر میکنم .. میبینم جزو بهترین روزهای زندگیم بودن. چون تصمیم داشتم...
5 خرداد 1393
1